Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . آبنمک
[اسم]
brine
/bɹˈaɪn/
غیرقابل شمارش
1
آبنمک
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آبنمک
تصاویر
کلمات نزدیک
brimful
brim over
brim
brilliantly
brilliantine
bring
bring about
bring along
bring around
bring back
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان