خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . در اینترنت گشت زدن
[عبارت]
browsing the internet
/ˈbraʊzɪŋ ði ˈɪntərˌnɛt/
1
در اینترنت گشت زدن
1.Are you browsing the internet and having dinner at the same time? It's not a good habit.
1. آیا داری همزمان در اینترنت گشت میزنی و شام میخوری؟ این عادت خوبی نیست.
تصاویر
کلمات نزدیک
browser
browse
brownish tinge
brownish
browning
brrr
bruce
bruin
bruise
bruised
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان