Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . زنگ (دستگاه)
[اسم]
buzzer
/ˈbʌzər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
زنگ (دستگاه)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
افاف
زنگ
1.I pressed the buzzer but no one answered.
1. من زنگ را زدم ولی هیچ کس جواب نداد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
buzzards bay
buzzard
buzz saw
buzz off
buzz cut
buzzing
buzzword
bvd
bvd's
bw
کلمات نزدیک
buzzard
buzz off
buzz cut
buzz about
buzz
buzzing
buzzword
bwana
by
by a long shot
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان