خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . محوطه اردوگاه
[اسم]
campsite
/ˈkæmp.sɑɪt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
محوطه اردوگاه
مکان اردوگاه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اردوگاه
محوطه اردوگاه
مترادف و متضاد
campground
camping site
1.The campsite was near the beach.
1. محوطه اردوگاه نزدیک ساحل بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
camping
camphoric
camphor
campground
campfire
campus
camshaft
can
can he do a puzzle?
can i have my library card, please?
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان