خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . توانا
[صفت]
capable
/ˈkeɪpəbəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more capable]
[حالت عالی: most capable]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
توانا
بااستعداد، قادر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
باکفایت
توانا
قابل
قادر
لایق
مترادف و متضاد
competent
skilled
incapable
1.She was capable of great cruelty.
1. او قادر به بیرحمی شدید بود.
2.She's a very capable woman.
2. او زن بسیار بااستعدادی است.
3.We need to get an assistant who's capable and efficient.
3. ما باید دستیاری استخدام کنیم که توانا و کارآمد باشد.
تصاویر
کلمات نزدیک
capability
cap-a-pie
cap
caoutchouc
caoti
capably
capacious
capacitance
capacitor
capacity
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان