خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به آب انداختن (قایق)
2 . کور کردن (در بافتنی)
3 . باز کردن (طناب قایق)
[فعل]
to cast off
/ˈkæst ˈɔf/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: cast off]
[گذشته: cast off]
[گذشته کامل: cast off]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
به آب انداختن (قایق)
1.The boatmen cast off and rowed downriver.
1. قایقرانها قایق را به آب انداختند و به سمت پایین رودخانه پارو زدند.
2
کور کردن (در بافتنی)
1.Cast off four stitches.
1. چهار گره را کور کنید.
[اسم]
cast off
/ˈkæst ˈɔf/
قابل شمارش
3
باز کردن (طناب قایق)
تصاویر
کلمات نزدیک
cast iron
cast doubt on
cast a spell on
cast a shadow
cast
cast one's pearls before swine
cast out
castanets
castaway
caste
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان