خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . طبقهبندی کردن
[فعل]
to categorize
/ˈkætəgəˌraɪz/
فعل گذرا
[گذشته: categorized]
[گذشته: categorized]
[گذشته کامل: categorized]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
طبقهبندی کردن
دستهبندی کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ردهبندی کردن
طبقهبندی کردن
1.Do we categorize a tomato as a fruit or a vegetable?
1. گوجه را به عنوان یک میوه طبقهبندی میکنیم یا سبزی [گوجه را در گروه میوهجات طبقه بندی می کنیم یا سبزیجات]؟
تصاویر
کلمات نزدیک
categorization
categorically
categorical
catechumen
catechol
category
cater
cater for
cater to
caterer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان