خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حتما
[قید]
certainly
/ˈsɜrt.ən.li/
غیرقابل مقایسه
1
حتما
مسلما، قطعا، بی شک
معادل ها در دیکشنری فارسی:
البته
حتما
یقینا
واقعا
مطمئنا
مسلما
محققا
قطعا
مترادف و متضاد
definitely
surely
unquestionably
possibly
1."Could you pass the salt, please?" "Certainly."
1. «میتوانید نمک را به من بدهید؟» «حتما».
2.I'll certainly be there.
2. من قطعا آنجا خواهم بود.
3.She certainly knew him but I don't know how close they were.
3. او مسلما او را میشناخت، اما نمیدانم چقدر با هم صمیمی بودند.
4.They certainly deserved to win.
4. آنها بیشک سزاوار برد بودند.
تصاویر
کلمات نزدیک
certain
cert
cern
cerium
cerise
certainly not
certainty
certifiable
certifiably
certificate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان