خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جزغاله کردن
[فعل]
to char
/tʃɑːr/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: charred]
[گذشته: charred]
[گذشته کامل: charred]
صرف فعل
1
جزغاله کردن
سوزاندن
1.While Frank went inside to get the mustard, he accidentally charred the hot dogs.
1. وقتی "فرنک" داخل رفت تا خردل بیاورد، تصادفا هات داگها را جزغاله کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
chapter house
chapter
chaps
chappy
chapped
character
character actor
characteristic
characteristically
characterization
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان