خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جیک جیک کردن (پرندگان)
2 . جیکجیک
[فعل]
to chirp
/ʧɜrp/
فعل ناگذر
[گذشته: chirped]
[گذشته: chirped]
[گذشته کامل: chirped]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
جیک جیک کردن (پرندگان)
جیرجیر کردن (جیرجیرک و ...)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جیکجیک
1.Outside, the crickets chirped monotonously.
1. در بیرون، جیرجیرک ها بطور یکنواخت جیرجیر می کردند.
[اسم]
chirp
/ʧɜrp/
قابل شمارش
2
جیکجیک
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جیکجیک
تصاویر
کلمات نزدیک
chiropractor
chiropractic
chiropodist
chips
chipped
chirpy
chisel
chit
chitchat
chiton
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان