خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . محتاط
[صفت]
circumspect
/ˈsɜrkəmˌspɛkt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more circumspect]
[حالت عالی: most circumspect]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
محتاط
مواظب
معادل ها در دیکشنری فارسی:
محتاطانه
محتاط
مترادف و متضاد
cautious
1.the officials were very circumspect in their statements.
1. مقامات در اظهارات خود بسیار محتاط بودند.
تصاویر
کلمات نزدیک
circumscription
circumscribed
circumscribe
circumpolar
circumnavigation
circumspectly
circumstance
circumstances
circumstantial
circumstantial evidence
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان