خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . احتراز کردن
[فعل]
to circumvent
/ˌsɜrkəmˈvɛnt/
فعل گذرا
[گذشته: circumvented]
[گذشته: circumvented]
[گذشته کامل: circumvented]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
احتراز کردن
اجتناب کردن
مترادف و متضاد
avoid
1.if you come to an obstruction in a road you can seek to circumvent it.
1. اگر در راه با مانعی مواجه شدی می توانی به دنبال احتراز کردن از آن باشی.
تصاویر
کلمات نزدیک
circumvallate
circumstantial evidence
circumstantial
circumstances
circumstance
circumvention
circus
cirrhosis
cirrus
cisalpine
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان