Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . سختگیری کردن
[فعل]
to clamp down
/klæmp daʊn/
فعل ناگذر
[گذشته: clamped down]
[گذشته: clamped down]
[گذشته کامل: clamped down]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
سختگیری کردن
تحتفشار گذاشتن
1.The police are clamping down on street crime.
1. پلیس دارد در رابطه با جرموجنایت خیابانی سختگیری میکند [پلیس دارد سختگیریهایی را در رابطه با جرایم خیابانی اعمال میکند].
2.The US government is clamping down on drugs.
2. دولت آمریکا دارد دررابطه با موادمخدر سختگیری میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
clamp
clamorously
clamorous
clamoring
clamor
clampdown
clams
clamshell
clan
clan member
کلمات نزدیک
clamp
clamorous
clamor
clammy
clamber
clampdown
clamshell
clan
clandestine
clandestinely
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان