خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پدیدار شدن
[عبارت]
come into sight
/kʌm ˈɪntu saɪt/
1
پدیدار شدن
دیده شدن، نمایان شدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نمایان شدن
مترادف و متضاد
appear
1.After two hours at sea, the island came into sight.
1. بعد از دو ساعت در دریا بودن، جزیره دیده شد.
2.The ship at last came into sight.
2. بالاخره کشتی پدیدار شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
come into effect
come into contact with
come into
come in handy
come in for
come into view
come naturally
come of
come off
come off it
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان