1 . به دیدن کسی رفتن 2 . آمدن 3 . غلبه کردن
[فعل]

to come over

/kʌm ˈoʊvər/
فعل ناگذر
[گذشته: came over] [گذشته: came over] [گذشته کامل: come over]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به دیدن کسی رفتن به کسی سر زدن

  • 1.He came over here last night.
    1. او دیشب به اینجا آمد [او دیشب یک سر به من زد].

2 آمدن

  • 1.Are your family coming over from Greece for the wedding?
    1. آیا خانواده‌ات برای عروسی از یونان می‌آیند؟
  • 2.Come over here and I'll do your hair for you.
    2. بیا اینجا و من موهایت را برایت درست می‌کنم.

3 غلبه کردن مستولی شدن

to come over somebody
چیزی بر کسی غلبه کردن
  • I don't usually get so angry. I don't know what came over me.
    من معمولا آنقدر عصبانی نمی‌شوم، نمی‌دانم چه چیزی بر من غلبه کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان