خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به دیدن کسی رفتن
2 . آمدن
3 . غلبه کردن
[فعل]
to come over
/kʌm ˈoʊvər/
فعل ناگذر
[گذشته: came over]
[گذشته: came over]
[گذشته کامل: come over]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
به دیدن کسی رفتن
به کسی سر زدن
1.He came over here last night.
1. او دیشب به اینجا آمد [او دیشب یک سر به من زد].
2
آمدن
1.Are your family coming over from Greece for the wedding?
1. آیا خانوادهات برای عروسی از یونان میآیند؟
2.Come over here and I'll do your hair for you.
2. بیا اینجا و من موهایت را برایت درست میکنم.
3
غلبه کردن
مستولی شدن
to come over somebody
چیزی بر کسی غلبه کردن
I don't usually get so angry. I don't know what came over me.
من معمولا آنقدر عصبانی نمیشوم، نمیدانم چه چیزی بر من غلبه کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
come out with
come out of yourself
come out of my shell
come out
come on
come round
come through
come to
come to a close
come to a standstill
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان