1 . مطیع
[صفت]

compliant

/kəmˈplaɪənt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more compliant] [حالت عالی: most compliant]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مطیع

معادل ها در دیکشنری فارسی: فرمانبر
مترادف و متضاد obedient yielding
  • 1.a compliant labor force
    1. یک نیروی کار مطیع
  • 2.her compliant husband
    2. شوهر مطیع او
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان