خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مطیع
[صفت]
compliant
/kəmˈplaɪənt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more compliant]
[حالت عالی: most compliant]
1
مطیع
معادل ها در دیکشنری فارسی:
فرمانبر
مترادف و متضاد
obedient
yielding
1.a compliant labor force
1. یک نیروی کار مطیع
2.her compliant husband
2. شوهر مطیع او
تصاویر
کلمات نزدیک
compliance
complexity
complexion
complex
completion
compliantly
complicate
complicated
complication
complicit
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان