[صفت]

complicated

/ˈkɑm.pləˌkeɪt̬.əd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more complicated] [حالت عالی: most complicated]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پیچیده دشوار

معادل ها در دیکشنری فارسی: بغرنج پیچیده غامض
مترادف و متضاد complex intricate tricky easy simple straightforward
  • 1.The romantic relationships are very complicated.
    1. روابط عاشقانه بسیار پیچیده هستند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان