خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کمپرسور
[اسم]
compressor
/kəmpɹˈɛsɚ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کمپرسور
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کمپرسور
تصاویر
کلمات نزدیک
compression
compressed
compress
comprehensiveness
comprehensively
comprise
compromise
compromising
comptroller
compulsion
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان