خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مجهز به کامپیوتر کردن
2 . در کامپیوتر ذخیره کردن
[فعل]
to computerize
/kəmˈpjuːtəraɪz/
فعل گذرا
[گذشته: computerized]
[گذشته: computerized]
[گذشته کامل: computerized]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
مجهز به کامپیوتر کردن
1.The factory has been fully computerized.
1. (این) کارخانه کاملاً مجهز به کامپیوتر شدهاست.
2
در کامپیوتر ذخیره کردن
1.The firm has computerized its records.
1. (این) شرکت سوابقش را در کامپیوتر ذخیره کردهاست.
computerized databases
پایگاه دادههای ذخیرهشده (در کامپیوتر)
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
computer screen
computer science
computer programmer
computer network
computer keyboard
computerized axial tomography
computerized tomography
computing
comrade
con
کلمات نزدیک
computer-literate
computer-literacy
computer-aided design
computer support
computer studies
computing
comrade
comradeship
con
con artist
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان