Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . مغرورانه
2 . خودبزرگبینانه
[صفت]
condescending
/ˌkɑːndɪˈsendɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more condescending]
[حالت عالی: most condescending]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مغرورانه
متکبرانه، پرفیسوافاده
1.Her tone of voice was always so condescending.
1. لحن صدای او همیشه خیلی متکبرانه بود.
2
خودبزرگبینانه
خودبرتربین
1.He has a condescending attitude towards women.
1. او نسبت به زنان رفتاری خودبزرگبینانه دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
condescend
condensing
condenser mike
condenser microphone
condenser
condescendingly
condescendingness
condescension
condign
condiment
کلمات نزدیک
condescend
condenser
condensed milk
condensed
condense
condign
condiment
condition
conditional
conditional sentence
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان