خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . الحاق
[اسم]
confluence
/ˈkɑnfluəns/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
الحاق
هم آمیزی، تلاقی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تلاقی
مترادف و متضاد
convergence
1.A confluence of different factors made tonight the perfect night.
1. الحاق عوامل متفاوت، امشب را به شبی بی نقص بدل کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
conflicting
conflicted
conflict of interest
conflict
conflate
conform
conformation
conformist
conformity
confound
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان