خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . طرفدار (حفاظت از) محیط زیست
[اسم]
conservationist
/ˌkɑnsərˈveɪʃənɪst/
قابل شمارش
1
طرفدار (حفاظت از) محیط زیست
1.My girlfriend just acts like a conservationist.
1. دوست دخترم فقط ادای یک طرفدار (حفاظت از) محیط زیست را در می آورد.
تصاویر
کلمات نزدیک
conservation area
conservation
conservancy
consequently
consequential
conservatism
conservative
conservative party
conservatoire
conservator
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان