خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تشکیل دادن
[فعل]
to constitute
/ˈkɑnstəˌtut/
فعل گذرا
[گذشته: constituted]
[گذشته: constituted]
[گذشته کامل: constituted]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تشکیل دادن
1.farmers constituted 10 percent of the population.
1. کشاورزان 10 درصد جمعیت را تشکیل می دهند.
تصاویر
کلمات نزدیک
constituent
constituency
constipation
constipated
consternation
constitution
constitutional
constitutional government
constitutional monarchy
constitutionalism
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان