Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . جزء (اصلی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
constituent
/kənˈstɪʧuənt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
جزء (اصلی)
عنصر
مترادف و متضاد
component
element
part
1.the essential constituents of the human diet
1. اجزای ضروری رژیم غذایی انسان [انسانی]
تصاویر
کلمات نزدیک
constituency
constipation
constipated
consternation
constellation
constitute
constitution
constitutional
constitutional government
constitutional monarchy
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان