Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . دچار یبوست شده
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
constipated
/ˈkɑːnstɪpeɪtɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more constipated]
[حالت عالی: most constipated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دچار یبوست شده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
یبس
1.You should eat more fiber and fruit if you are constipated.
1. اگر دچار یبوست شدهاید باید فیبر و میوه بیشتر بخورید.
تصاویر
کلمات نزدیک
consternation
constellation
constantly remind
constantly
constantine
constipation
constituency
constituent
constitute
constitution
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان