خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مسابقه دهنده
[اسم]
contestant
/kənˈtɛstənt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مسابقه دهنده
شرکت کننده، حریف
مترادف و متضاد
participant
1.There are six contestants in the race.
1. شش مسابقه دهنده در این مسابقه شرکت دارند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
contest
contentment
contented
content
contender
continent
continental quilt
continual
continually
continuation
کلمات نزدیک
contest
conterminous
contentment
contentious
contention
contestation
context
contiguity
contiguous
continence
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان