خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پی در پی
[صفت]
continual
/kənˈtɪnjuəl/
غیرقابل مقایسه
1
پی در پی
مکرر، پیوسته
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پیوسته
مداوم
مدام
1.We have had continual problems with this machine.
1. ما با این دستگاه مشکلات پی در پی [مکرری] داشته ایم.
تصاویر
کلمات نزدیک
contingent
contingency
continental shelf
continental climate
continental breakfast
continually
continuance
continuant
continuation
continue
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان