خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نمای خارجی
[اسم]
contour
/ˈkɑnˌtʊr/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نمای خارجی
خطوط خارجی
1.I could just make out the contours of the house in the dark.
1. من فقط می توانستم نمای خارجی آن خانه را در تاریکی ببینم.
تصاویر
کلمات نزدیک
contortion
contorted
contort
continuum
continuously
contraband
contrabass
contraception
contraceptive
contract
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان