خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خوشمشرب
[صفت]
convivial
/kənˈvɪviəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more convivial]
[حالت عالی: most convivial]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خوشمشرب
گرم و صمیمی، شاد، معاشرتی
مترادف و متضاد
friendly
sociable
1.a convivial atmosphere
1. جوی گرم و صمیمی
2.We passed a convivial evening at the McCabes’ house.
2. ما شبی شاد را در خانهی "مک کیبز" گذراندیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
convincingly
convincing
convinced
convince
conviction
conviviality
convocation
convoluted
convolution
convoy
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان