خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کمربند حفاظتی
[اسم]
cordon
/ˈkɔːrdn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کمربند حفاظتی
1.Demonstrators broke through the police cordon.
1. اغتشاش گران از کمربند حفاظتی پلیس عبور کردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
cordless phone
cordless
cordite
cordillera
cordially
cordon off
cordovan
cords
corduroy
cordwainer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان