خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مطابقت داشتن
2 . مکاتبه کردن
[فعل]
to correspond
/ˌkɔrəˈspɑnd/
فعل ناگذر
[گذشته: corresponded]
[گذشته: corresponded]
[گذشته کامل: corresponded]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
مطابقت داشتن
مشابه بودن، برابر بودن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
همخوانی داشتن
مطابق بودن
1.This ideal model does not correspond to the facts.
1. این نمونه ایدهآل با حقایق مطابقت ندارد.
2
مکاتبه کردن
نامه ردوبدل کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نامهنگاری کردن
مکاتبه کردن
مرقوم داشتن
مترادف و متضاد
communicate
1.He met Wordsworth in 1795 and corresponded with him thereafter.
1. او "وردزورث" را در سال 1795 دید و از آن پس با او نامه ردوبدل کرد.
2.They had corresponded ever since the war.
2. آنها از زمان جنگ مکاتبه [نامهنگاری] کرده بودند.
تصاویر
کلمات نزدیک
correlative
correlational
correlation
correlate
correctness
correspondence
correspondence course
correspondent
corresponding
correspondingly
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان