خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اثبات کردن
[فعل]
to corroborate
/kəˈrɑːbəreɪt/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: corroborated]
[گذشته: corroborated]
[گذشته کامل: corroborated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
اثبات کردن
تایید کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
به اثبات رساندن
مترادف و متضاد
confirm
support
1.The evidence was corroborated by two independent witnesses.
1. شواهد توسط دو شاهد مختلف اثبات شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
corrigible
corrigendum
corrie
corridor
correspondingly
corroboration
corrode
corrosion
corrosive
corrugated
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان