1 . بی شمار
[صفت]

countless

/ˈkaʊntləs/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بی شمار بسیار زیاد

معادل ها در دیکشنری فارسی: بی‌حساب بی‌شمار بی‌نهایت
  • 1.I have tried to call him countless times.
    1. دفعات بی شماری سعی کردم با او تماس بگیرم.
  • 2.There is a countless number of stars.
    2. تعداد بی شماری ستاره وجود دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان