Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . طلب کردن
[فعل]
to crave
/kreɪv/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: craved]
[گذشته: craved]
[گذشته کامل: craved]
صرف فعل
1
طلب کردن
خواستن، هوس کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
هوس چیزی کردن
میل داشتن
لهله زدن
مترادف و متضاد
desire
long for
1.She has always craved excitement.
1. او همیشه طالب هیجان بود.
2.to crave sweet food
2. هوس غذای شیرین کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
cravat
crater
crate
crass
crash-test dummy
craven
craving
craw
crawford
crawl
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان