خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . موجود
[اسم]
creature
/ˈkriː.tʃər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
موجود
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آفریده
موجود
مخلوق
مترادف و متضاد
animal
living thing
organism
1.Blue whales are the largest living creatures.
1. نهنگهای آبی بزرگترین موجودات زنده هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
creator
creativity
creativeness
creatively
creative writing
credence
credentials
credibility
credible
credit
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان