خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فر کردن (مو)
[فعل]
to crimp
/krɪmp/
فعل گذرا
[گذشته: crimped]
[گذشته: crimped]
[گذشته کامل: crimped]
صرف فعل
1
فر کردن (مو)
تصاویر
کلمات نزدیک
criminology
criminologist
criminally
criminalize
criminality
crimson
cringe
cringeworthy
crinkle
crinkly
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان