خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ترد
[صفت]
crispy
/ˈkrɪspi/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: crispier]
[حالت عالی: crispiest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ترد
سوخاری، برشته
معادل ها در دیکشنری فارسی:
برشته
ترد
سوخاری
1.crispy batter
1. خمیر مایه ترد
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
crispen
crispbread
crisp
cripps pink
crippled
criss-cross applesauce
crisscross
critic
critical
critically
کلمات نزدیک
crispbread
crisp
crisis
crippling
crippled
crispy chips
criss-cross
criss-crossing
criteria
criterion
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان