خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اسکی صحرانوردی
[اسم]
cross-country skiing
/krɔs-ˈkʌntri ˈskiɪŋ/
غیرقابل شمارش
1
اسکی صحرانوردی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اسکی صحرانوردی
تصاویر
کلمات نزدیک
cross-country running
cross-country
cross-breed
cross-border
cross street
cross-cultural
cross-current
cross-examination
cross-examine
cross-eyed
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان