خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کشتی کروز (مسافربری)
[اسم]
cruise ship
/kruz ʃɪp/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کشتی کروز (مسافربری)
1.that old cruise ship is my uncle's.
1. آن کشتی کروز قدیمی برای عموی من است.
تصاویر
کلمات نزدیک
cruise missile
cruise liner
cruise control
cruise
cruet
cruiser
cruising
crumb
crumble
crumbling
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان