Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . شکننده
2 . آدم پیر
[صفت]
crumbly
قابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شکننده
[اسم]
crumbly
قابل شمارش
2
آدم پیر
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
crumbliness
crumble
crumb cake
crumb
cruller
crumhorn
crummy
crump
crumpet
crumple
کلمات نزدیک
crumbling
crumble
crumb
cruising
cruiser
crumhorn
crummy
crump
crumpet
crumple
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان