خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دور نان (نان تست و ...)
2 . پوسته (کره زمین)
[اسم]
crust
/krʌst/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دور نان (نان تست و ...)
مترادف و متضاد
exterior
outer layer
outside
1.ِDon't cut the crusts off of my sandwich, I like them.
1. دور نان ساندویچ مرا نگیر [جدا نکن]، من دوستشان دارم.
2
پوسته (کره زمین)
قشر، لایه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پوسته
قشر
specialized
مترادف و متضاد
coating
covering
layer
the earth's crust
پوسته زمین
تصاویر
کلمات نزدیک
crushing
crushed
crush
crusades
crusader
crustacean
crustaceous
crusty
crutch
crux
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان