1 . از وسط چیزی رد شدن (برای کوتاه کردن مسیر) 2 . دربرگرفتن
[فعل]

to cut across

/kʌt əˈkrɔs/
فعل گذرا
[گذشته: cut across] [گذشته: cut across] [گذشته کامل: cut across]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 از وسط چیزی رد شدن (برای کوتاه کردن مسیر)

  • 1.If we cut across this field, our way will be shorter.
    1. اگر از وسط این مزرعه رد شویم، راهمان کوتاه‌تر می‌شود.

2 دربرگرفتن تحت‌تأثیر قرار دادن

  • 1.Domestic violence seems to cut across most social divisions.
    1. ظاهراً خشونت خانگی اکثر طبقات اجتماعی را دربرمی‌گیرد.
  • 2.Interest in the Internet cuts across all age groups.
    2. علاقه به اینترنت تمام گروه‌های سنی را دربرمی‌گیرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان