خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به ذهن خطور کردن
[فعل]
to dawn on
/dɔn ɑn/
فعل گذرا
[گذشته: dawned on]
[گذشته: dawned on]
[گذشته کامل: dawned on]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
به ذهن خطور کردن
متوجه شدن
مترادف و متضاد
dawn upon
1.I was about to pay for the shopping when it suddenly dawned on me that I'd left my wallet at home.
1. میخواستم پول خریدهایم را بپردازم که ناگهان متوجه شدم کیف پولم را در خانه جاگذاشتهام.
2.Suddenly it dawned on me that they couldn't possibly have met before.
2. ناگهان متوجه شدم که امکان نداشت آنها قبلاً همدیگر را دیده باشند.
تصاویر
کلمات نزدیک
dawn chorus
dawn
dawdle
daw
davis
dawning
day
day after tomorrow
day and night
day before yesterday
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان