[فعل]

to dawdle

/ˈdɔːdl/
فعل ناگذر
[گذشته: dawdled] [گذشته: dawdled] [گذشته کامل: dawdled]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 وقت تلف کردن فس‌فس کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: وقت تلف کردن
  • 1.Stop dawdling! We're going to be late!
    1. این‌قدر فس‌فس نکن! دیرمان می‌شود!
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان