Most people work during the day and sleep at night .
بیشتر مردم طی روز کار میکنند و شب میخوابند.
by day
در روز/روزها
Nocturnal animals sleep by day and hunt by night.
حیوانات شبزی در روز [روزها] میخوابند و در شب [شبها] شکار میکنند.
working day
روز کاری
a seven-hour working day
یک روز کاری هفتساعته
every/each day
هر روز/همهروزه
The museum is open to visitors every day.
موزه هر روز برای بازدیدکنندگان باز است.
the next/the following day
روز بعد
The story was in the newspaper the following day.
آن داستان روز بعد در روزنامه بود.
the previous day
روز قبل/دیروز
I had been to the doctor the previous day.
من روز قبل به دکتر مراجعه کرده بودم.
to have a nice/good day
روز خوب/خوش داشتن
Have a nice day.
روز خوبی داشته باشید.
day by day
روز به روز
Day by day his condition improved.
روز به روز، وضعیتش بهبود یافت.
کاربرد واژه day به معنای روز
واژه day به معنای روز به یک دوره بیست و چهار ساعته کامل گفته میشود. مثلا:
".I saw Tom three days ago" (من سه روز پیش "تام" را دیدم.)
واژه day در کاربردی دیگر به بازهای زمانی اطلاق میشود که از طلوع آفتاب تا غروب آفتاب ادامه دارد و به بازهای گفته میشود که هوا در آن روشن است. مثلا:
".I could sit and watch the river all day long" (من میتوانم تمام روز بنشینم و رودخانه را تماشا کنم.)
".He works at night and sleeps during the day" (او شب کار میکند و در طول روز میخوابد.)
واژه day برخی اوقات به ساعاتی از روز اشاره میکند که شما بیدار هستید یا مشغول کار هستید. مثلا:
"a seven-hour working day" (یک روز کاری هفتساعته)
"!Have a nice day" (روز خوبی داشته باشی!)