خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (هنگام) روز
[اسم]
daytime
/ˈdeɪ.taɪm/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
(هنگام) روز
روزانه
1.I sleep during the daytime and study at night.
1. من هنگام روز میخوابم و شب درس میخوانم.
a regular daytime job
یک شغل روزانه معمولی
تصاویر
کلمات نزدیک
daylight saving time
daylight robbery
daylight
daydreaming
daydreamer
daze
dazed
dazzle
dazzling
dble
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان