خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خیرهکننده
[صفت]
dazzling
/ˈdæzlɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more dazzling]
[حالت عالی: most dazzling]
1
خیرهکننده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خیرهکننده
مترادف و متضاد
blinding
brilliant
1.He had the most dazzling smile.
1. او خیرهکنندهترین لبخند را داشت.
2.We saw a dazzling white light in the distance.
2. ما در دوردست نور سفید خیرهکنندهای دیدیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
dazzle
dazed
daze
daytime
daylight saving time
dble
dc
dd
ddt
de facto
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان