خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بالفعل
2 . در واقع
[صفت]
de facto
/də fˈæktoʊ/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بالفعل
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بالفعل
1.After the president's death, the country had no official leader, but the powerful army had de facto control of the government.
1. پس از مرگ رییسجمهور، آن کشور، هیچ رهبر رسمی نداشت، اما آن ارتش قدرتمند، (در عمل) کنترل بالفعل دولت را در دست داشت.
[قید]
de facto
/də fˈæktoʊ/
غیرقابل مقایسه
2
در واقع
در عمل
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بالفعل
1.He ruled the country de facto.
1. او در عمل حکومت کشور را برعهده داشت [گرچه از لحاظ قانونی شاه آن کشور نبود].
تصاویر
کلمات نزدیک
ddt
dd
dc
dble
dazzling
de jure
de rigueur
de-ice
dea
deacon
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان