خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کمبود
[اسم]
dearth
/dɜrθ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کمبود
قحطی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نقصان
قحط
کمبود
مترادف و متضاد
famine
scarcity
abundance
1.there is a dearth of evidence.
1. کمبود مدرک وجود دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
dearly
dearest
dear
deanna
dean
death
death certificate
death duty
death penalty
death rate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان