[صفت]

dear

/dɪr/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: dearer] [حالت عالی: dearest]

1 عزیز گرامی

معادل ها در دیکشنری فارسی: عزیز گرامی
مترادف و متضاد beloved darling honey despised enemy foe
  • 1.He's one of my dearest friends.
    1. او یکی از عزیزترین دوستانم است.
dear to somebody
برای کسی عزیز بودن
  • Her daughter is very dear to her.
    دخترش برای او خیلی عزیز است.
Dear Kerry
"کری" عزیز
Dear Mom and Dad
مامان و بابای عزیز
کاربرد صفت dear به معنای عزیز
صفت dear به معنای "عزیز" به اشخاص یا چیزهایی اطلاق می‌شود که برای افراد ارزش بسیاری دارد و بسیار به آنها علاقه‌مند هستند و دوستشان دارند. مثلاً:
".He's one of my dearest friends" (او یکی از عزیزترین دوستان من است.)
".Her daughter is very dear to her" (دخترش برای او خیلی عزیز است.)
صفت dear وقتی قبل از اسم بیاید در فارسی می‌تواند معنای "جان" هم داشته باشد. مثلاً:
"Dear Tina" (تینا جان)
صفت dear وقتی در ابتدای نامه‌ها استفاده می‌شود، هم معنی "عزیز" می‌دهد، ولی این عزیز لزوماً به معنای "فرد محبوب" نیست و می‌‌تواند نشانه مؤدبانه بودن متن نامه باشد. مثلاً:
"Dear Sir or Madam" (آقا یا خانم عزیز)
"Dear Mrs Jones" (خانم جونز عزیز)
[حرف ندا]

dear

/dɪr/

2 ای وای وای، خدایا، وای خدا

Oh dear!
خدای من/ای وای!
  • 1. Oh dear! He left without saying goodbye.
    1. ای وای! او بدون خداحافظی (کردن) رفت.
  • 2. Oh dear! I forgot my keys.
    2. ای وای! کلیدهایم را فراموش کردم.
Dear me!
خدای من!
  • Dear me! What a mess!
    خدای من! عجب افتضاحی!
Dear oh dear!
ای وای!
  • Dear oh dear! What are you going to do now?
    ای وای! حالا می‌خواهی چکار کنی؟
کاربرد حرف ندای dear به معنای ای وای
حرف ندای dear به معنای "ای وای" وقتی به‌کار می‌رود که بخواهیم تعجب، ناراحتی، عصبانیت یا نگرانی خود را ابراز کنیم. اغلب اوقات این حرف ندا همراه با حرف ندای oh می‌آید و معمولا بعدش علامت تعجب (!) گذاشته می‌شود. مثلا:
".Oh dear! I think I've lost my purse" (وای خدا! فکر کنم کیف پولم را گم کرده‌ام.)
".Oh dear! What a shame" (ای وای! چقدر حیف.)
برخی اوقات هم این حرف ندا به صورت Dear me می‌آید. مثلا:
"!Dear me! What a mess" (خدای من! عجب افتضاحی!)
حرف ندای dear در این نوع ساختار هم استفاده می‌شود:
"?Dear oh dear! What are you going to do now" (ای وای! حالا می‌خواهی چه کار کنی؟)
[اسم]

dear

/dɪr/
قابل شمارش

3 آدم مهربان آدم دوست‌داشتنی، عزیز

معادل ها در دیکشنری فارسی: نازنین عزیز
مترادف و متضاد darling sweetheart
  • 1.Come here, my dear.
    1. بیا اینجا، عزیزم.
  • 2.Harry's a dear.
    2. «هری» آدم مهربانی است.
  • 3.Isn't he a dear?
    3. او آدمی دوست‌داشتنی نیست؟
  • 4.Would you like a drink, dear?
    4. نوشیدنی می‌خواهی، عزیزم؟
[قید]

dear

/dɪr/
غیرقابل مقایسه

4 با قیمت بالا بسیار گران

مترادف و متضاد at a high price dearly
  • 1.They buy property cheaply and sell dear.
    1. آن‌ها با قیمت ارزان ملک می‌خرند و با قیمت بالا می‌فروشند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان